|
عاشقانه های من و تو
❤❤ しѺ√乇 ❤❤
لنگه های چوبی در حیاط مان گرچه کهنه اند و جیرجیر میکنند محکمند خوش به حالشان که لنگه ی همند...
بر نیمکت شکسته ای در باران در دست تو چتر بسته ای در باران باران باران باران باران باران تنها تنها نشسته ای در باران
انگار همیشه جای یک تن خالی ست این بار کسی نیست نه! اصلن خالی ست یک نیمکت نشسته دارم در خود جای دو نفر همیشه در من خالی ست  غرقیم در تو
من
درخت سیب
و سایه ی درخت سیب...
 من با تو چقدر ساده رفتم بر باد
تو نامِ مرا چه زود بردی از یاد
من حبّه‌ی قندِ کوچکی بودم که ...
از دستِ تو در پیاله‌ی چای افتاد
لبریز شکست همچنان میگردم
دیوانه و مست همچنان میگردم
در شهر شما در به در انسانم
خورشید به دست همچنان میگردم
 د...
دوست داشتن
صدای چرخاندن کلید است در قفل
عشق
باز نشدن آن
کاری که ما بلدیم اما
باز کردن در است با لگد!
خوش خط و تمیز و شیک، عاشق شده است
افتاده به جیک جیک، عاشق شده است
یک قلب کشیده است و تیری در آن
خودکارِ سیاهِ بیک، عاشق شده است...
 ب...
با رفتن تو من از خودم هم سیرم
با عقربـه ها، ثانیـه ها درگیــرم
مرگ آمده راه نفسـم را بستـه
وقتی چمدان بسته شود، می میرم
یک عمر درون خویش تکرار شدم
در گوشه ای از خودم تلنبار شدم
گنجشک به خواب رفته بودم دیشب
امـروز ولـی؛ کلاغ بیـدار شـدم...
 نظرات شما عزیزان: پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 15:28 :: نويسنده : احسان
درباره وبلاگ  تا شقایق هست زندگی باید کرد. موضوعات آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها نويسندگان
|
||
 |
